سیف بن عمر و دیگران ـ سرچشمه‌های اصلی اخبار جنگ‌های ایرانیان و اعراب

در شاهنامه آمده است که در قادسیه، نبردی تن به تن میان رستم فرخزاد و سعد بن ابی‌وقاص درگرفت و در آن فرمانده ایرانی به دست فرمانده عرب کشته شد. درحالی که چنین نبود و رستم به ضرب نیزه سربازی عادی از پا افتاد. این روایت «در واقع به آن قصد ساخته شده است که تا کشنده سردار سپاه ایران سردار سپاه عرب باشد، نه یک عرب گمنام و بی‌نشان».

بیشتر بخوانید

برتولد اشپولر و نظرات او درباره ماهیت دشمنی ایرانیان با دولت بنی‌امیه

برتولد اشپولر معقتد بود آزردگی عمیق و طولانی‌مدت ایرانیان از سیاست‌های تبعیض‌آمیز دولت بنی‌امیه، رفته‌رفته به «دشمنی» تبدیل شد و آنان را با جنبش‌های مخالف همراه کرد. امویان هم چشم بر واقعیت‌ها بستند و پیامدهای احتمالی این خشم و خصومت را جدی نگرفتند.

بیشتر بخوانید

قیام زید و فرجام کار او؛ روایتی از یک شورش خونین که نفع آن را دیگری بُرد

زید بن علی بن حسین(ع) هم به تهور و مردانگی و بزرگ‌منشی و هم به ناسازگاری با دولت اموی مشهور بود. می‌گویند از اینکه حکومت اسلامی به دست کسانی افتاده بود که نه آموزه‌های دینی و اخلاقی را جدی می‌گرفتند، نه نشانی از درستکاری و شرافت داشتند و نه حتی فضایلی مثل مروت و احترام را می‌شناختند رنج می‌برد و تحمل وضع موجود را نه دشوار، که ناممکن می‌دید.

بیشتر بخوانید

دیوید مورگان و پاسخ او به مسأله سقوط دولت خوارزمشاهیان

این مسأله ذهن بسیاری از علاقه‌مندان به تاریخ را به خود درگیر می‌کند: چرا سلطان محمد خوارزمشاه، که بر قلمرویی بدان پهناوری حکومت می‌کرد و ده‌ها هزار مرد جنگی در خدمت خود داشت و می‌توانست ده‌ها هزار نفر دیگر را علاوه بر آن‌ها به خدمت بگیرد، چنین مواجهه سست و ضعیفی با مغولان داشت؟

بیشتر بخوانید

فتح مکه و پیامبر فاتح؛ تسلیم سرسخت‌ترین دشمنان اسلام

عبدالحسین زرین‌کوب: «رفتار محمد در فتح مکه و در آن لحظه غلبه و استیلاء کریمانه و شایسته پیغمبر و مصلح بود. با آن همه ستم و خواری که از آن قوم دیده بود جوانمردانه آن‌ها را بخشود و فقط معدودی را که سابقه عداوتی خاص با اسلام داشتند از این بخشودگی بیرون داشت».

بیشتر بخوانید

ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی؛ حکایتی از دشواری کار مورخان

در ضبط نام و انساب کار مورخان اسلام دشوار بوده است اما آن را غالباً با دقت تمام انجام داده‌اند. قصه جالبی که ابن‌خلکان درباره قاضی ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی ذکر می‌کند در واقع یک هشدار و تنبیه است برای مورخ.

بیشتر بخوانید