انقلاب فرانسه حادثهای مجزا و یگانه بود یا نمونهای برای شناخت یک عصر؟
انقلاب فرانسه حادثهای مجزا و یگانه بود یا نمونهای برای شناخت یک عصر؟
هابسبام: انقلاب فرانسه شاید پدیدهای مجزا نبوده باشد ولی از همه انقلابهای دیگر همعصرش بسی اساسیتر بود و بنابراین پیامدهایی بس ژرفتر داشت.
رابرت پالمر معتقد بود که دو سه دهه پایانی قرن هجدهم، که مجموعهای از ناآرامیهای سیاسی و اجتماعی را در خود داشت «عصر انقلاب دموکراتیک» بود و انقلاب فرانسه فقط یکی از این انقلابها «هرچند بارزترین و فراگیرترینشان» محسوب میشد. اریک هابسبام در عصر انقلاب بخشی از این سخن را میپذیرد و مینویسد: «ارزش و اهمیتی در اینگونه ملاحظات هست چون بحران رژیم قدیم پدیدهای صرفاً فرانسوی نبود. به همین ترتیب میشود گفت انقلاب ۱۹۱۷ روسیه (که جایگاهی با اهمیت مشابه در قرن ما دارد) صرفاً بارزترین نمونه از رشتهای تمامعیار از جنبشهای مشابه بود از جمله آن جنبشهایی که ـ سالها قبل از ۱۹۱۷ ـ سرانجام به امپراتوریهای دیرینه عثمانی و چین خاتمه دادند». اما وی نقدی هم بر این بحث دارد و میگوید: «انقلاب فرانسه شاید پدیدهای مجزا نبوده باشد ولی از همه انقلابهای دیگر همعصرش بسی اساسیتر بود و بنابراین پیامدهایی بس ژرفتر داشت. اولاً این انقلاب در نیرومندترین و پرجمعیتترین کشور اروپا (صرفنظر از روسیه) رخ داد. در ۱۷۸۹ حدود یک پنجم اروپاییها فرانسوی بودند. ثانیاً انقلابی که در فرانسه روی داد از میان همه انقلابهای قبل و بعدش یگانه انقلاب اجتماعی تودهای و بیاندازه ریشهای تر از هر خیزش مشابه بود. تصادفی نیست که انقلابیون امریکایی و «ژاکوبنها»ی بریتانیایی که به سبب همدلیهای سیاسیشان به فرانسه مهاجرت کردند در فرانسه خود را میانهور یافتند. تام پین در بریتانیا و آمریکا افراطی به شمار میآمد ولی در پاریس در زمره معتدلیترین ژیروندنها قرار گرفت. نتیجه انقلابهای امریکا به طور کلی عبارت بود از کشورهایی که تا حد زیادی مثل سابق باقی ماندند و فقط تسلط سیاسی بریتانیاییها و اسپانیاییها و پرتغالیها از آنها برداشته شد. نتیجه انقلاب در فرانسه این بود که عصر بالزاک جایش را به عصر مادام دوباری داد. ثالثاً از میان همه انقلابهای آن زمان فقط انقلاب فرانسه فراگیر بود. لشکرهای انقلابی فرانسه درصدد انقلابی کردن جهان برآمدند؛ ایدههایش عملاً چنین کردند. انقلاب امریکا رویدادی بسیار مهم در تاریخ امریکا باقی مانده است ولی (جز در مورد کشورهایی که مستقیماً درگیر آن بودند) در جاهای دیگر آثار مهمی برجا ننهاده است. انقلاب فرانسه در همه کشورها یک رویداد برجسته است و پیامدهای آن برخلاف پیامدهای انقلاب امریکا مجال قیامهایی را پدید آورد که به آزادی امریکای لاتین پس از ۱۸۰۸ انجامید. تأثیر مستقیم انقلاب فرانسویها تا بنگال را فراگرفت … تأثیر غیرمستقیم آن جهانشمول بود چون الگویی برای تمام جنبشهای انقلابی بعدی به دست داد و درسهایش (که هرکس آن را به سلیقه خود تعبیر کرد) در سوسیالیسم مدرن و کمونیسم مدرن ادغام شد».