ژول میشله و برداشت نافذ او از ماهیت انقلاب کبیر فرانسه

ژول میشله و برداشت نافذ او از ماهیت انقلاب فرانسه

تاریخ بلاگ


جرج رود معتقد است دیدگاه میشله که انقلاب را بروز خشماگین و خودپوی همه مردم علیه فقر و جور تلقی می‌کند، احتمالاً تا به امروز، پرطرفدارترین نظر درباره انقلاب بوده است.


ژول میشله مورخ شاخص نیمه قرن نوزدهم که خودش جمهوری‌خواه و دموکرات بود با انقلاب کبیر فرانسه حس همدلی داشت. ژول میشله انقلاب را عملی جراحی شدید، اما ضروری و حتی اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌کرد؛ آن را قیام خودجوش و بالنده ملت فرانسه در ضدیت با خودکامگی و استبداد می‌دید و کوشش برای نجات از فقر و ظلم و تبعیض می‌شناخت. ژول میشله مردم، همان‌هایی که نام‌شان را نه کسی می‌شناخت و نه جایی ثبت می‌کرد قهرمانان انقلاب می‌دانست؛ زیرا از نظر و نگاه او همین مردم عادی، همین تهیدستان بودند که از ستم و بی‌رحمی شاهان و اشراف رنج می‌بردند، همین‌ها بودند که زشت‌ترین چهره زندگی در سایه نظام استبدادی و امتیازهای انحصاری طبقه حاکم را می‌دیدند؛ و زمانی که از انفعال به عمل روی آوردند، نظم و نظام کهن را متحول کردند. این نگاه پیش از میشله هم وجود داشت، اما او آن را بازتعریف و مدون کرد و چارچوب محکمی بر آن بست. هنوز هم خیلی‌ها همین نگاه میشله را درست‌ترین برداشت از انقلاب فرانسه (و نیز انقلاب‌های دیگر پس از آن) می‌دانند. جرج رود درست می‌نویسد که «این دیدگاه که انقلاب را بروز خشماگین و خودپوی همه مردم علیه فقر و جور تلقی می‌کند، به احتمال تا زمان‌های اخیر از هر نظر دیگری نافذتر بوده است». مثلاً مورخ بزرگ دوران ما رابرت پالمر، با کمی تفاوت در لحن و انتخاب واژگان می‌نویسد: «هنگامی که اوضاع مملکتی آشفته می‌گردد، مردم عوامند که واقعاً اسلحه به کف گرفته و در کوچه و خیابان به دادن شعارهای انقلابی مشغول می‌شوند، نه استادان یا بازرگانان معتبر. بدون شورش طبقه‌ی پایین حتی انقلابات طبقه‌ی متوسط منتج به نتیجه‌ای نمی‌شود».

Jules Michelet