چرا هرودوت را پدر تاریخ می‌نامند؟ درنگ بر یک کلیشه رایج

چرا هرودوت را پدر تاریخ می‌نامند؟

درنگی بر یک کلیشه رایج

تاریخ بلاگ


هرودوت: … سپس تاریخ خود را پی خواهم گرفت و به مرور سرگذشت شهرها، خرد و کلان را بیان می‌دارم. بیشتر شهرهایی که روزگاری عظمت داشتند امروز حقیر شده‌اند و آن‌هایی که در این زمانه توسعه یافته‌اند در اعصار کهن بسی خرد بوده‌اند. تفاوتی ندارد که شهرهایی که از آن‌ها خواهم نوشت بزرگ باشند یا کوچک، چه در این دنیا هیچ چیز تا ابد پایدار نمی‌ماند.


هرودوت را پدر تاریخ می‌نامند و این سخن آنقدر تکرار شده است که حتی برای بسیاری از کسانی که لای یک کتاب جدی و معتبر تاریخی را هم باز نکرده‌اند با آن آشنایند. او قرن پنجم پیش از میلاد، گویا بین سال‌های ۴۸۴ تا ۴۲۵ می‌زیست و یکی از اهالی هالیکارناس بود که شهری از شهرهای غربی قلمرو پهناور شاهنشاهی پارس محسوب می‌شد. درباره چیزهایی که او نوشته و ادعاهای گاه عجیب و داستان‌های مضحک و مسخره‌ای که در کتابش، لابه‌لای حوادث تاریخی آورده است بحث و حرف بسیار است، اما در کنار همه عیب و ایرادهایی که در کارش وجود دارد ـ و کمتر کسی این عیب و ایرادها را انکار می‌کند ـ او از یک ویژگی قابل اعتنا برخوردار بود. به قول جان آرنولد: «کوشش او برای استفاده از اسناد و مدارک برای فرق گذاشتن بین داستانی خیالی و روایتی تاریخی [مثلاً در ماجرای جنگ یونانی‌ها در سرزمین تروآ و نقدهایی که به هومر وارد می‌کند] او را به مورخی قرن بیستمی بسیار شبیه می‌سازد. وانگهی این موضوع که کتاب تواریخ او صرفاً به اوضاع و احوال شخصی او ربط ندارد و دارای مخاطب و هدفی وسیع‌تر (یعنی ثبت و تبیین گذشته) است نشان می‌دهد که هرودوت بنیان‌گذار تاریخ به معنای امروزی آن است» (ر.ک: تاریخ، ترجمه احمدرضا تقاء، نشر ماهی). در واقع همین «کوشش» ـ ولو از نظر خیلی‌ها ناموفق ـ است که او را به پدر تاریخ ملقب می‌کند.

چرا هرودوت را پدر تاریخ می‌نامند؟ ـ درنگی بر یک کلیشه رایج ـ تاریخ بلاگ