رابرت بلاکی پاسخ میدهد: چرا رشته تاریخ را انتخاب کردم؟
رابرت بلاکی پاسخ میدهد: چرا رشته تاریخ را انتخاب کردم؟
اشاره: چرا رشته تاریخ را انتخاب کردیم؟ بسیاری از ما تاریخآموختگان، گاهی این پرسش را از خودمان پرسیدهایم، و احتمالاً پاسخ یا پاسخهایی هم برای آن داشتهایم. اما شاید مرور تجربهها و نظرات دیگران، و پاسخهایی که آنان به این پرسش دادهاند ذهنمان را روشنتر کند. در ادامه با رابرت بلاکی همراه خواهیم بود که یکی از تاریخآموختگان است و دیدگاههای جالبی درباره این رشته دارد. فقط توضیح این نکته ضروری است که ما بخشی از متن اصلی را (که به زبان انگلیسی بود) کوتاه کردیم، اما خواننده عزیز میتواند مطمئن باشد که مضمون و محتوای نوشته، دقیقاً همان حرفهای رابرت بلاکی است.
رابرت بلاکی ـ مدرس دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در سنبرناردینو
وقتی تجربیات افراد موفق در رشته تاریخ را میخوانید، به یاد داشته باشید که هر کدام از آنها زمانی مثل خود شما دانشآموز و دانشجو بودهاند. همگی ما از بعضی معلمانمان هراس داشتیم (خانم روت کوالسکی، معلم تاریخ دبیرستان دولتی شهر نیویورک را خوب به خاطر دارم)، در حالی که دیگران را خیلی زود از یاد بردیم و فراموش کردیم. آیا ما هرگز تصور میکردیم که ممکن است مورخ بشویم؟ مطمئناً بله، هرچند بسیاری از ما از تصور و تخیل درباره این موضوع هراس داشتیم و فکر نمیکردیم که در این مسیر دستاورد بزرگی در انتظارمان باشد. ما شک و تردید داشتیم و حتی به این فکر میکردیم که اواسط مسیر، راهمان را عوض کنیم؛ حتی برخی از ما در تمام طول دوره تحصیل کارشناسی و حتی دورههای تکمیلی. گاهی این تردید بعد از پایان دانشگاه و در قدمهای اولیه شغل حرفهای هم با ما بود.
شباهتهای زیادی بین معلم بودن و پدر و مادر بودن وجود دارد، زیرا هر دو جایگاه نیازمند مسئولیتپذیری بسیار است. اما تدریس تاریخ، دشواری و حساسیت دیگری را هم در خود دارد؛ مانند این است که متولی خاطرات و گذشته باشید، آنهم نه برای یک یا دو یا چند نفر، که برای کل جامعه. چون خاطرات ما، ویژگی گزینشی بودن را دارد ـ و معمولاً چیزهایی را در خاطر میسپاریم و به یاد میآوریم که به دردمان بخورند ـ وظیفه مورخ احیای کامل گذشته [تا حد امکان] و حفظ آن است تا زمانی که نیاز به آن ایجاد شود. در واقع مردم عادی، فقط بخشهایی از گذشته را به خاطر میسپارند که احساس میکنند برایشان مفید خواهد بود، اما مورخان باید همه آنچه را که از گذشته باقی مانده است حفظ کنند، زیرا روزی به آن نیاز خواهد شد.
هر کشوری با تنوع نژادی و قومی و فرهنگی، به مورخانی نیاز دارد که این تنوع و چندگانگی را درک و حفظ کنند و دیروز و امروز آن را به ما نشان دهند. اینکه هیچ کدام از این اجزا، همه حقیقت را در اختیار ندارند و اصلاً در مسائل اجتماعی و فرهنگی حقیقت واحدی [که در اختیار عدهای خاص باشد] وجود ندارد. هرچقدر بیشتر و بهتر گذشته را بشناسیم، بیشتر درستی این حرف را درک میکنیم. شناخت گذشته و آگاه کردن مردم از آن، کار مورخان است و آنان هستند که در این عرصه نقش اصلی و محوری را دارند. پس چرا شما یکی از این نقشآفرینان نباشید؟
البته برای خود من دلیل دیگری هم در انتخاب رشته تاریخ وجود داشت. تاریخ، جذاب و سرگرمکننده است، و پر از رمز و راز ناگفته؛ و آن وجه کارآگاهی وجودمان را درگیر میکند. جنایات و معماهای حلنشده بیشمار و مباحثات پایاننیافته فراوانی در گذشته وجود دارد. دانستن درباره افراد، چه جز مشاهیر باشند و چه انسانهای عادی و گمنام بسیار جالب است، و زمانی که انسانهای دورههای سپریشده را که عادات متفاوتی در خوراک و پوشش و سبک زندگی و میزان دسترسی به فناوریها داشتند میشناسیم، به لایه عمیقتری از حیات انسان رخنه میکنیم. خواندن از فرهنگهای دیگر، مرور زندگی آدمهای رذل یا مردان و زنانی که فریب خوردند و صدها موضوع و مسأله دیگر که همگی، حداقل برای من بسیار سرگرمکننده است. من شیفته داستانگوییام و دلم میخواهد جوانان را در مباحث جدی و آموزنده درگیر و به افزایش درک و رشد شخصیت آنان کمک کنم. آموزش را دوست دارم، و میخواهم یاد بگیرم و یاد بدهم. میکوشم نظر کسانی را که با بدبینی به تاریخ نگاه میکنند و آن را خستهکننده و حوصلهسربر میدانند تغییر دهم و آنان را به علاقهمندان جدی این رشته تبدیل کنم. گاهی از لبخند یا تعجبی که در چهرهها میبینم لذت میبرم. تاریخ و تدریس آن به من کمک کرده است که زندگی شادتری داشته باشم و به این سوال هم پاسخ بدهم که خودم واقعاً که هستم.
Robert Blackey is the author of Revolution And The Revolutionary Ideal