ربع قرن از عصر سپهسالار تا فرمان مشروطیت ـ تفسیر آدمیت
ربع قرن از عصر سپهسالار تا فرمان مشروطیت ـ تفسیر آدمیت
فریدون آدمیت میگفت ـ و معتقد هم بود ـ که عصر سپهسالار دورهای از ترقیخواهی در تاریخ کشور ما بود که با عزل او پایان یافت. بعد از دوره بیست و پنج سالهای شروع شد که به اعلام مشروطیت انجامید. او این دوره را که ربع قرن طول کشید به سه بخش تقسیم میکند:
یک: از ۱۲۹۸ تا نیمه ۱۳۱۴ دولت مطلقاً راه قهقرا میپیمود: قدرت اقتصادیاش تحلیل میرفت؛ مرجعیت و اعتبار سیاسیاش را در افکار عام به تدریج از دست میداد؛ هیچ اصلاح اجتماعی سر نگرفت؛ و نفوذ امپریالیسم خارجی به اوج خود میرسید. با وجود آنکه فکر ترقی در حوزه دستگاه حکومت هیچگاه نمرد، هر کوشش اصلاحطلبانهای باطل گشت. دولت در هیأت مجموع به جای اینکه پیش برود، واپسرو بود. اعتراض و نافرمانی در لایههای مختلف اجتماع شکل گرفت و بذرهای انقلاب و تحول پاشیده شد.
دو: در مرحله کوتاه دو ساله ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۶ که یک سالش را میرزا علیخان امینالدوله صدارت کرد، دولت به برخی کارهای اصلاحی دست برد: تأسیس هیأت وزرای مسئول، برپا کردن مجلس عمومی اصلاحات با شناختن حق افراد در تقدیم نقشه اصلاحات، اصلاح مالی، و نشر معارف. به علاوه با کاهش فشار حکومت، آزادی نسبی آمد که از آثار مهم آن رواج مطبوعات نو بود.
سه: از پس آن مرحله، دولت با شدت بحران مالی و سیاسی تازهای روبهرو گشت. همان اندازه که قرضههای خارجی بر نفوذ اقتصادی و سیاسی کشورهای استعماری افزود ـ روح ناسیونالیسم را برانگیزاند. همان اندازه که دولت در اجرای نقشههای رفورم مالی فروماند و به ورشکستگی تهدید گردید ـ از قدرت و اعتبار سیاسیاش کاسته شد. در این محیط بحرانی ـ و فعل و انفعال عوامل گوناگون ـ اعتراض و مقاومت عمومی در برابر دولت قوت روز افزون میگرفت. لزوم تأسیس «حکومت ملی» به عنوان یگانه تدبیر سیاسی در مجلس کنکاش دربار اعلام شد. حرکت ملی در جهت تغییر مطلقیت به مشروطیت تشکل پذیرفت.