افشاگر ۲۰۱۵ و تقابل حقیقت و مصلحت؛ فیلمی درباره ماجرایی واقعی
افشاگر ۲۰۱۵ و تقابل حقیقت و مصلحت؛ فیلمی درباره ماجرایی واقعی
افشاگر (۲۰۱۵) فیلمی است اساساً درباره روزنامهنگاری تحقیقی، اما از آنجا که به ماجرایی واقعی تکیه دارد فیلمی تاریخی هم محسوب میشود.
فیلم اسپاتلایت ۲۰۱۵ که به فارسی آن را افشاگر ترجمه کردهاند (و ترجمه درست و مناسبی هم به نظر میرسد) روایتی از ماجرای رسوایی جنسی و اخلاقی چند کشیش است که خود در دل ماجرایی بزرگتر جای میگیرد. ما در افشاگر نه با خود این ماجرا، که با داستان آن چند روزنامهنگاری سروکار داریم که ابعاد گسترده و پنهان این فضاحت را افشا کردند. برخی مثل هلن اوهارا (امپایر آنلاین) میگویند که وجه تاریخی و اجتماعی این فیلم بر وجوه دراماتیک آن میچربد، اما به راستی چنین نیست و اتفاقاً در کشمکش میان حقیقت و مصلحت، و صفآرایی کسانی که در مسیر داستان یکی از دو جبهه را انتخاب میکنند با درامی جذاب و قوی مواجه هستیم. شخصیتها، حتی آنهایی که نقشی فرعی در فیلم دارند با دغدغهها و نگرانیهای شخصی و غیرشخصیشان بیشتر و بیشتر ما را با مسأله محوری درگیر میکنند. فیلم با مراسم تودیع سردبیر قبلی بوستون گلوب و فضای گرم و صمیمی آن جشن کوچک آغاز میشود، اما کل صحنه چیزی بیشتر از مقدمهای برای شروع داستان نیست. با ورود سردبیر جدید، یعنی مارتین بارون است که ماجرا جدی میشود و اوست که وظایف تازهای برای گروه افشاگر (اسپاتلایت) روزنامه تعریف میکند. کار خبرنگاران این بخش با جستجو درباره تعرض چند کشیش به کودکان کلید میخورد اما در ادامه، آنها جزئیات بیشتری به دست میآورند و با حقیقت بزرگتر و تلختری مواجه میشوند؛ اینکه این حادثه بسیار فراتر از خطای چند کشیش و لغزش شهوانی عدهای از اعضای تشکیلات کلیسا است و حتی برخی از محترمترین مردان شهر هم خواسته یا ناخواسته، مستقیم یا غیرمستقیم، هر کدام به نوعی در ماجرا درگیرند. قدم به قدم دو جبهه حقیقت و مصلحت شکل میگیرد و ژورنالیستهای داستان مجبور به انتخاب میان یکی از دو طرف میشوند؛ انتخابی که برای برخیها آسان و بدیهی، و برای برخی دیگر دشوار و پیچیده است.