دشمنی استبداد با علوم انسانی

دشمنی استبداد با علوم انسانی
بخشی از سخنان مصطفی ملکیان در نشست «فلسفه، جامعه و صلح» که در خانه وارطان برگزار شد:
برای پیدا کردن جهانی که محل صلح و زندگی مسالمت آمیز باشد چاره‌ای نیست جز اینکه در آدمیان عقاید، احساسات و عواطف خاصی پدید بیاید. همه چیز از درون ما آدمیان نشات می‌گیرد و از هیچ جای دیگر نمی‌توان امید به بهبود داشت. جهان صلح آمیز با داشتن هر عقاید و باوری امکان پذیر نیست، چون برخی از خواسته‌ها و نیازهای انسانی کاملا مخالف پیدایش جهان توام با صلح‌اند. پس اگر بناست جهانی صلح آمیز داشته باشیم باید همه مداقه‌مان را در باورها، احساسات و خواسته‌های آدمیان متمرکز کنیم.
طی تاریخ صاحبان ایدئولوژی‌ها آدم‌ها را استخدام می‌کنند که مقابل هم قرار گیرند. همه ایدئولوژی‌ها جنگ‌افروز هستند و با صلح مخالفند چون علی رغم تمام اختلافاتشان در اینکه حقیقت آشکار است اجماع دارند. مثلا می‌گویند حقیقت آشکار است همان که فلانی می‌گفت! پس این نظریه آشکارگی حقیقت سبب می‌شود هر که مخالف تو می‌اندیشد بگویید این ناپاکی درونش هست که دربرابر حققیت آشکار می‌ایستد. ایدئولوژی‌ها از این منظر نمی‌توانند صلح آمیز باشند.
فلسفه نظریه آشکارگی حقیقت را ابطال می‌کند و هنوز یک فیلسوف پیدا نشده که یه پرونده را برای همیشه مختومه کند؛ در فلسفه کفایت مذاکرات اعلام نمی‌شود و همواره تا اطلاع ثانوی فقط یک امر پایدار می‌ماند. پس در فلسفه هیچ حقیقتی آشکار نیست و از این منظر همه ما در یک شرایط هستیم و حتی با دشمنانمان هم هر کدام درصدی از حقانیت و بطلان داریم. دشمنی استبداد با علوم انسانی به همین دلیل است؛ استالین‌ها و هیتلرهای روزگار با فلسفه و علوم انسانی دشمن هستند چون می‌دانند نطفه فلسفه هر جا کاشته شود نطفه خفقان، فریبکاری و استبداد آنجا نمی‌تواند منعقد شود.
متن کامل این خبر را در سایت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بخوانید: