زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟ ـ روایت همینگوی از جنگ داخلی اسپانیا

زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟ ـ روایت همینگوی از جنگ داخلی اسپانیا

اختصاصی تاریخ بلاگ

“وقتی فاشیست‌ها به بالای تپه رسیدند فقط یواکیم را زنده ولی بیهوش یافتند. افسر، گلوله‌ای به مغز او شلیک کرد. چون چشمش به ال‌ساردو افتاد که پشت مسلسل قرار گرفته بود از اوضاع و احوال او را شناخت. دستور داد سر او را بریده و در کیسه‌ای بگذارند. این علامت پیروزی بر این مردم بدبخت و رنج‌دیده بود. پس از آن، همه چیز در این سمت کوهستان آرام شد.” (از متن کتاب)

درباره جنگ داخلی اسپانیا (۳۹-۱۹۳۶) کتاب‌های زیادی، چه داستانی و چه مستند نوشته‌اند. یکی از مهم‌ترین این کتاب‌ها، رمان ناقوس عزای که را می‌نوازند؟ نوشته ارنست همینگوی است که پاییز ۱۹۴۰ منتشر شد. سال‌ها پیش آن را به فارسی زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟ ترجمه کردند و ما فارسی‌زبان‌ها نیز همین عنوان را به خاطر سپردیم. به هر حال، این عنوان از یکی از شعرهای جان دون، شاعر انگلیسی قرن هفدهم گرفته شده است:

مرگ هر انسان جانم را می‌کاهد،

چرا که من با تمام بشر درهم آمیخته‌ام،

و بدین سان

هرگز نمی‌پرسم که ناقوس برای که می‌زند

چرا که می‌دانم برای توست.

همینگوی خودش در سال‌های جنگ، به هواداری از جمهوری‌خواهان اسپانیا به این کشور رفته و چند ماه آنجا مانده بود. از این‌رو حال و هوای حاکم بر اسپانیا در آن دوره خونین را تجربه کرده بود و خلق‌وخو و رویه‌ها و روش‌های سربازان دو جبهه را هم تا حدی می‌شناخت. شخصیت اصلی رمان، داوطلب امریکایی هوادار جبهه جمهوری است که برای انجام مأموریتی به دسته‌ای از چریک‌های بومی اضافه و همانجا درگیر ماجرایی عاشقانه نیز می‌شود.

زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟ تحسین منتقدان و نشریات را به دنبال داشت و بیشترشان نقدهایی مثبت درباره‌اش نوشتند. فقط به قول ویل دورانت در تفسیرهای زندگی «رادیکالها، ایرادهایی به کتاب داشتند؛ اعتراض آنان این بود که نویسنده، به جای توضیح این نکته که خشونت و بی‌رحمی جمهوری‌خواهان از ضرورتی مترقی مایه می‌گرفته است، خشونت و بی‌رحمی دو طرف را با بی‌طرفی غیرمنصفانه‌ای ثبت کرده است». خود همینگوی به ناشر توصیه کرده بود برای «بروبچه‌های ایدئولوژی‌دار» پیشاپیش نسخه‌ای از کتاب را نفرستد، زیرا «ترجیح می‌دهم با یک راهبه درباره مذهب شوخی کنم، اما چپ‌ها را از ایدئولوژی‌شان محروم نکنم».