ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی؛ حکایتی از دشواری کار مورخان
ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی؛ حکایتی از دشواری کار مورخان در ضبط نام و انساب
قصه جالبی که ابنخلکان، در جلد چهارم کتاب وفیات الاعیان خود درباره قاضی ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی روایت میکند
برشی از کتاب کارنامه اسلام؛ نوشته عبدالحسین زرینکوب
در ضبط نام و انساب کار مورخان اسلام دشوار بوده است اما آن را غالباً با دقت تمام انجام دادهاند. امکان وقوع اشتباه در نام و نسب اشخاص بسا که منتهی شود به انتساب حوادث مختلف به شخص واحد. از این رو در معرفت رجال توجه به این نکته را مورخین ضروری یافتهاند. قصه جالبی که ابنخلکان [در جلد چهارم کتاب وفیات الاعیان خود] درباره قاضی ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی ذکر میکند در واقع یک هشدار و تنبیه است برای مورخ. وی از قول این قاضی نقل میکند که یک سال حج میکردم و در ایام تشریق در منی بودم. شنیدم کسی میگوید: ای ابوالفرج. گفتم شاید مرداش منم. باز گفتم در بین مردم بسیار کسان هستند که ابوالفرج کنیهشان باشد جواب ندادم. منادی چون دید کسی جوابش را نداد فریاد زد: ای ابوالفرج المعافی. خواستم به او جواب دهم باز گفتم ممکن است ابوالفرج دیگری هم باشد که اسم او معافی است. از اینرو جوابی ندادم تا آنکه بازگشت و ندا داد: ای ابوالفرج المعافی بن زکریا النهروانی. دیگر برایم شک نماند که مرا ندا میدهد؛ چون اسم و کنیهام را ذکر کرد و همچنین پدرم و شهری را که بدان منسوبم نام برد. پس گفتم: اینک من، چه میخواهی؟ گفت: شاید تو از نهروان شرقی هستی؟ گفتم: بلی. گفت: آنکه ما میخواهیم از نهروان غرب است.
این است حکایتی که ابنخلکان نقل میکند و هنوز هم میتواند برای مورخ آموزنده باشد و عبرتانگیز.
چنان که در عنوان بالای این مطلب هم دیده می شود، این نوشته از کتاب کارنامه اسلام؛ نوشته عبدالحسین زرینکوب، انتشارات امیرکبیر انتخاب شده است. ناگفته نماند که کتاب کارنامه اسلام نخستین بار سال ۱۳۶۲ منتشر شد.