حسنعلی منصور جلوی ساختمان مجلس شورای ملی ترور شد
حسنعلی منصور جلوی ساختمان مجلس شورای ملی ترور شد
سال ۱۳۴۳ در چنین روزی، حسنعلی منصور جلوی ساختمان مجلس شورای ملی ترور شد. به نوشته باقر عاقلی در کتاب نخستوزیران ایران: «منصور سه گلوله کاری خورده بود، یک گلوله حنجره او را متلاشی کرد، گلوله دیگر در شکم او فرورفت و گلوله سومی مثانه او را درید. هر کدام از این سه گلوله برای مرگ او کافی بود». به سرعت او را به بیمارستان بردند و کار درمان را شروع کردند. رادیو برنامههای عادی خود را قطع و خبر شلیک به نخستوزیر را اعلام کرد. گویا گوینده رادیو را مجبور کرده بودند بگوید: «حال آقای نخستوزیر رضایتبخش است».
دوره نخستوزیری حسنعلی منصور به یک سال نکشیده بود. نیمههای اسفند ۱۳۴۲ بعد از استعفای ناگهانی اسدالله عَلَم، وی به ریاست دولت برگزیده شد و کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. «منصور ۱۸ اسفند کابینه و برنامه خود را به مجلس شورای ملی، که مجذوب و مرعوب او بود، معرفی کرد. با بیان شیرین و پرانرژی خود سخن گفت و آنقدر در باغ سبز نشان داد که از هر طرف صدای احسنت به گوش میرسید. آنقدر صحبت کرد و آنقدر طرح اقتصادی به رخ کشید که نمایندگان به اتفاق آرا به او رای اعتماد دادند». سپس مجلس سنا را نیز قانع و با قدرت و انگیزه کار خود را شروع کرد. چون سیاستهای عَلَم را نادرست میدید، خلاف رویههای او گام برداشت. سعی کرد با مخالفان، از جمله روحانیت آشتی کند و حتی برای اعتبارافزایی به مشهد به زیارت امام رضا(ع) هم رفت. شاید میتوانست واقعاً با این نرمشها و صحنهآراییها کار خود و دولتش را پیش ببرد، اما به خواست و فشار دربار مجبور شد لایجه مصونیت قضایی مستشاران نظامی امریکایی را به مجلس ارائه کند. لایحهای که خشم افکار عمومی، به ویژه نیروهای مذهبی جامعه را برانگیخت و بلای جان نخستوزیر شد. این لایحه در میان عامه مردم ما به «منصورکُش» شهرت یافت. خود این لایحه آنقدر بیموقع و اشتباه و فضای حاکم بر جامعه و کشور چنان ضد چنین چیزهایی بود که عَلَم از کوشش برای ارائه و تصویب آن طفره میرفت و کمترین تمایلی به انجام کاری که منصور به آن تن داده بود نداشت.
اما رادیو برنامههای عادی خود را قطع و خبر شلیک به نخستوزیر را اعلام کرد. به میل یا به اکراه، تصویب این لایحه را دنبال کرد. بعد هم، در راستای برنامههای اقتصادی دولت خود مالیات بر سوخت را افزایش داد ـ که باعث رشد جهشی قیمت بنزین و نفت و گازوئیل شد. بلاهت تصمیمگیران چنان زیاد بود که این برنامه را اواخر پاییز، در شروع سردترین روزهای سال اجرا کردند. «دارندگان اتومبیل نسبت به این تصمیم دولت واکنشی شدید نشان دادند. شاید حدود ۸۰ درصد مردم فقط هفتهای یک روز از وسائط نقلیه خود استفاده کردند. طبقه فقیر و کمدرآمد هم از مصرف نفت خودداری کرد و متوسل به ذغال و کرسی و هیزم شدند و در نتیجه در تهران و شهرستانها فروش نفت و بنزین به یکپنجم قبل از گرانی تنزل یافت. دولتی که در نظر داشت از افزایش بهای نفت و بنزین ۹ میلیارد ریال افزایش درآمد پیدا کند، یکباره درآمدش به ثلث رسید. گذشته از آن، افزایش بهای سوخت کشور موجب گردید سایر کالاهای مصرفی افزایش قیمت پیدا کند، به طوری که در بعضی شهرستانها طبق گزارشهای رسمی افزایش قیمتها را تا ۳۰ درصد برآورد نموده بودند. دولت منصور به رایالعین شکست برنامههای اقتصادی خود را مشاهده میکرد، ولی حاضر نبود از این برنامه نسنجیده خود عدول کند». نه تنها تغییر رویه نداد، که با لجاجتی عجیب بر اشتباه فاحش خود اصرار ورزید. سرانجام حوالی ساعت ده صبح اولین روز بهمن ماه ۱۳۴۳ به ضرب گلولههای محمد بخارایی از پا افتاد و چند روز بعد در بیمارستان از دنیا رفت. جای حسنعلی منصور را به هویدا دادند که تا پیش از آن وزیر دارایی کابینه بود.