نوروز و قدمت این آیین کهن ـ از جمشید تا خیام
نوروز و قدمت این آیین کهن ـ از جمشید تا خیام
خیام در نوروزنامه مینویسد که نوروز، عیدی بسیار کهن در میان ایرانیان است و قدمت آن به سالهای پادشاهی جمشید میرسد. مینویسد این جمشید بود که روز تغییر سال قدیم به جدید را شناخت و «آن روز را نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد.» حتی زمانی که وی تکبر ورزید، از حقیقت و راستی فاصله گرفت و قلبش را به روی دیوها گشود و درنهایت کشور را به دشمنش ضحاک واگذار کرد، سنت نیکویی که ایجاد کرده بود پایدار ماند. فرمانروایان بعد از او هم این روز خاص را گرامی داشتند و مردم نیز به میل، آنان را همراهی کردند. از آن پس بود که روز تغییر سال به مناسبتی مهم در تقویم ایرانیان تبدیل شد و نسل پشت نسل میانشان باقی ماند و قرنها دوام یافت. خیام مینویسد بعدها ایرانیان حوادث زیادی، مثل حمله اسکندر و دوران چندپارگی کشورشان را از سر گذراندند و حتی در مقاطعی، از دقت در محاسبه روزها و ماهها غفلت کردند، اما آیین نوروز را، ولو در روزی غیر از روز دقیق و درست آن پاس داشتند. شاهان ساسانی که به قدرت رسیدند و ایران ازهم گسسته را بار دیگر متحد کردند، بیشتر از اشکانیان برای برپایی و رونق رویهها و سنتهای قدیمی، مثل نوروز کوشیدند. در دوره اسلامی هم شماری از خلفا و امیران به نوروز توجه داشتند و آن را مهم میدیدند، اما میان محاسباتشان در تعیین روز نخست سال تفاوتها و اختلافها و گاهی هم خطاهایی وجود داشت؛ تا اینکه در دوره ما تقویمی درست و دقیق تنظیم شد و نوروز بار دیگر به آغاز فروردین برگشت. خیام نه مستقیم که از زبان حکیمان دیگر به دولتها و فرمانروایان توصیه میکرد برای دوام و رونق نوروز تلاش کنند. زیرا هم نشانهای از نو شدن و تازگی و شروع دوباره است و شادی و امید مردم را بیشتر میکند، هم آیین کهن و اصیلی است که گرامی داشتن آن به زندگی خیر و برکت میدهد، و هم اینکه مبنای دقیقی برای تنظیم تاریخ و تقویم و ثبت حوادث است. نوروزنامه خیام، اثری مختصر و بسیار جالب و کلیت آن هنوز هم معتبر است، اما خالی از اشتباه نیست. مهرداد بهار میگفت نوروز نه یک آیین ایرانی به آن معنی رایج و مصطلح، که سنتی بسیار قدیمی متعلق به همه مردم آسیای غربی بود. سابقه آن به سالها قبل از دوره موسوم به مهاجرت آریاییها به فلات ایران برمیگردد. آنقدر قدیمی است که ریشههای آن در عمیق تاریکیهای دانش تاریخ فرومیرود و هر آنچه درباره قدمت این عید گفتهاند و میگویند گمانهزنی و حدس و احتمال است. اما تقریباً قطعی و معلوم است که هخامنشیان، نوروز را جشن میگرفتند و به همین مناسبت ـ در آن ویرانهای که امروزه تخت جمشید خوانده میشود و زمانی مجموعهای از کاخهای زیبا و باشکوه بود ـ مراسم شلوغ و مفصلی، با حضور نمایندگانی از همه اقوام و ملل تابع خودشان برگزار میکردند. اما نوروز را به جمشید نسبت دادند و در فهرست کارهای او نوشتند، زیرا او فراتر از فرجام حزنانگیز و تلخی که برایش رقم خورد، محبوبترین چهره پیش از اسلام بود. نه در میان شاهان کسی حریف و هماورد او شناخته میشد و نه محبوبیت بلندآوازهترین پهلوانان به پای محبوبیت او میرسید. به همین سبب هم بود که بسیاری از چیزهای کهنی را که نمیدانستند ریشه و منشأ آن واقعاً کجاست، به جمشید منسوب میکردند.