کشتار مای لای در جنگ ویتنام ـ هیچ کس شاهد تمام ماجرا نبود
کشتار مای لای ـ هیچ کس شاهد تمام ماجرا نبود
“برای مردانی که به سوی توحش سوق داده شده بودند، این وظیفهای عادی بود که به نیابت از سوی مافوقهای جنایتکارشان، کشوری دور دست را ویران کنند.”
شانزدهم مارس سال ۱۹۶۸ یک جوخه از سربازان امریکایی، روستایی به نام مای لای (واقع در سواحل شمال ویتنام) را به خاک و خون کشید. در این جنایت عجیب و جنونآمیز، حداقل ۵۰۰ غیرنظامی قتلعام شدند. جان پیلچر در روایت این ماجرای تکاندهنده مینویسد: «کمی پیش از ساعت ۸ صبح روز شانزدهم مارس سال ۱۹۶۸، گروهان c از گردان اول پیادهنظام بیستم، از تیپ یازدهم لشگر آمریکال ارتش ایالات متحده آمریکا، در یک عملیات پیگرد و نابودی، وارد دهکده مای لای شد. اما تقریباً هر موجود زندهای که این گروهان به آن برخورد تا ظهر، جان باخته بود؛ حدود پانصد زن، کودک، و مرد سالخورده، به گونهای حسابشده و روشمند، به قتل رسیدند». یکی از شاهدان این صحنه از آن پس تلاش زیادی کرد تا توجه نشریات جریان اصلی و رسانههای معتبر و مشهور کشورش را به آنچه دیده بود جلب کند، اما ماجرا را نه هیچ یک از ۶۰۰ گزارشگر رسمی مستقر در ویتنام، که گزارشگر مستقل جوانی به نام سیمور هرش افشا کرد. هرش در گزارش مفصلی که درباره این کشتار نوشت کوشید تا «اطمینان یابد که خواننده درک میکند که در این ماجرا هیچ چیزی استثنایی و نابهنجار نبوده است؛ بلکه برای مردانی که به سوی توحش سوق داده شده بودند، این وظیفهای عادی بود که به نیابت از سوی مافوقهای جنایتکارشان، کشوری دور دست را ویران کنند». گزارش وی با این جملات آغاز میشود: «هیچ کس شاهد تمام ماجرا نبود» و سایرین هم «خیلی بیشتر از آن دیدند که بخواهند به یاد بیاورند». هرش بعدها گزارشهای افشاگرانه دیگری هم نوشت و منتشر کرد که افتضاح و رسوایی واترگیت (دهه ۱۹۷۰)، نقش سازمان سیا در کودتای شیلی (سال ۱۹۷۳)، و شکنجه در عراق به دست نظامیان امریکایی (سال ۲۰۰۴) سه نمونه از برجستهترین و جنجالیترین این گزارشها محسوب میشوند. میگویند که هرش «همانی است که یک روزنامهنگار کاوشگر باید باشد: فردی از بیرون که میداند چطور باید به درون نقب بزند؛ کسی که از منابع خبریاش حمایت میکند؛ و دشمنی دشمنانش را مایه مباهات خود میداند».
پینوشت: همه نقل قولهای این متن از کتاب «به من دروغ نگو!» (نشر اختران) بود.