گورباچف در «ملاقات با گورباچف»: روایتی مستند از زندگی آخرین رهبر شوروی
گورباچف در «ملاقات با گورباچف»: روایتی مستند از زندگی آخرین رهبر شوروی
در یکی از آخرین دقایق فیلم، مجری از گورباچف میپرسد دوست داری روی سنگ قبرت چه چیزی بنویسند؟ و او میگوید خودم چیز خاصی در ذهن ندارم، اما روی قبر یکی از دوستانم چیزی نوشته شده که در ذهنم جا خوش کرده است: «ما سعی خودمان کردیم».
گورباچف از همان کودکی سختکوش و در کار بسیار جدی بود. در دورهای که دبیران پیر حزب کمونیست یکی بعد از دیگری و با فواصل زمانی کوتاه میمُردند، سرانجام نوبت به وی رسید و به عنوان دبیر کل حزب کمونیست شوروی انتخاب شد؛ که در عمل به معنی ریاست بر حکومت شوروی و رهبری بلوک شرق بود. متفاوت از دبیران قبلی، با مردم عادی نشست و برخاست میکرد و خودش مستقیم به حرفهای آنان گوش میداد. یک بار در جمع شماری از مردم، در پاسخ به زنی که گفته بود: «شما باید بیشتر به مردم نزدیک شوید» به شوخی پاسخ داد: «از این نزدیکتر؟» پدرش درباره فلسفه و ماهیت زندگی به او گفته بود باید آنقدر جنگید تا زمانی که جنگها به انتها برسند و دیگر نبردی وجود نداشته باشد. اما جنگها در هر دوره شکل متفاوتی به خود میگیرند. چنان که برای وی بعد از فاجعه چرنوبیل، میدان مبارزه جدیدی شکل گرفت. گورباچف میگفت چرنوبیل «یک درس بود، یک درس بزرگ» و از آن آموخت که همه چیز، و از همه مهمتر فرهنگ سیاسی شوروی نیاز به تغییرات اساسی دارد. زیر فشار امریکا و دولتها و رسانههای غربی اعلام کرد حاضر است با ریگان (رئیسجمهور امریکا) هرجا که او بخواهد، حتی در هیروشیما دیدار کند و درباره امنیت هستهای به بحث و مذاکره بنشیند. بخش زیادی از مستند به مسأله تسلیحات هستهای اختصاص دارد و گورباچف در مصاحبه با مجری و راوی، در اینباره صحبت میکند. میگوید ما و امریکاییها بهتر از دیگران (احتمالا منظورش از دیگران کسانی مثل مارگارت تاچر، نخستوزیر انگلیس بود) میدانستیم که جنگ هستهای به معنی نابودی کامل و برگشتناپذیر تمدن خواهد بود و همین درک مشترک، کمکمان کرد تا چند قدم دلگرمکننده رو به جلو برداریم. منظورش، توافقاتی بود که آن سالها درباره موشکهای کوتاهبرد بسته شد. گورباچف اضافه میکند: آنهایی که اهمیت و ضرورت همکاری میان دولتها و خلعسلاح را درک نمیکنند نباید سیاستمدار باشند و نباید در سیاست جایی را برای آنها خالی کرد. اما اصلاحات گورباچف به همین موضوع تسلیحات اتمی محدود نمیشد. دستور عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان را صادر کرد و سربازان متجاوز را بعد از ده سال اشغال از آن سرزمین بیرون کشید. چندی بعد هم در جنگ اول خلیج فارس با امریکا همکاری کرد و در واداشتن صدام به عقبنشینی از کویت، عملاً یکی از متحدان امریکا بود. میگویند ـ و درست و دقیق هم است ـ که این همکاری میان امریکا و شوروی در جنگ اول خلیج فارس، نشانه واضح و انکارنشدنی از پایان جنگ سرد بود. گورباچف، همچنین فشار شوروی به کشورهای اروپای شرقی را کاهش داد و حتی در اتحاد دوباره دو آلمان شرقی و غربی هم نقشآفرینی موثری داشت. در پاسخ به این پرسش مجری که آیا پایان کار شوروی و فروپاشی بلوک شرق اجتنابناپذیر بود گفت: در دوره من انباشت مسائل حلنشده و مشکلات فراوانی که از مدتها قبل باقی مانده بود شرایط را پیچیده میکرد و هیچ تدبیر فوری و کمهزینهای برای تدبیر بحرانها وجود نداشت؛ اما برخیها عجول و برخی دیگر هم مخالف بودند. تضادی که کار را به مراتب سختتر، و حتی ناممکن میکرد. فیلم با ماجرای کودتا و بازداشت خانگی گورباچف و دروغی که درباره وخامت حال جسمی وی انتشار یافت ادامه پیدا و حوادث آن مقطع حساس را به سرعت مرور میکند. این وسط بوریس یلتسین نقش قهرمان و ناجی را بازی کرد و مردم هم که به قول گورباچف «شیفته سیاستمداران بیپروا و جسورند» با او همراه شدند. در روایت فیلم به انحلال نظام شوروی و استعفای گورباچف هم اشاره میشود و آن صحنه تاریخی، که وی رسماً از مقام خود کنارهگیری کرد نیز در فیلم وجود دارد. در واقع ما در اینجا، همراه با تماشای مستند، پایان یک دوره تاریخی را بازخوانی میکنیم. ناگفته نماند که اواخر فیلم ـ که در کل روایتی جانبدارانه، اما مستند از زندگی گورباچف عرضه میکند ـ به وجوه انسانی وی و روابط خانوادگی و فوت همسرش (بر اثر ابتلا به سرطان خون) و برخی صحنههای عاطفی و تأثیرگذار اختصاص دارد. جالب اینکه ولادیمیر پوتین جوان را هم در مراسم تشییع همسر گورباچف میبینیم. در یکی از آخرین دقایق فیلم، مجری از گورباچف میپرسد دوست داری روی سنگ قبرت چه چیزی بنویسند؟ و او میگوید خودم چیز خاصی در ذهن ندارم، اما روی قبر یکی از دوستانم چیزی نوشته شده که در ذهنم جا خوش کرده است: «ما سعی خودمان کردیم». مستند ملاقات با گورباچف با شعری از میخائیل لرمانتف به پایان میرسد.
2018 ‧ History/Documentary