لو شون ، شاعر انقلابی کشور چین ـ می‌شنوم که در جایی مادری گریه می‌کند

لو شون ، شاعر انقلابی کشور چین ـ می‌شنوم که در جایی مادری گریه می‌کند

تاریخ بلاگ

شعری از لو شون ـ شاعر چینی

عادت کرده‌ام شب را تا سپیده‌دمان بیدار بمانم

اما، چه یأس‌آلود، اکنون طرد شده‌ام

به این زودی موهایی سفید میان ریشم خودنمایی می‌کنند

مدام گمان می‌کنم می‌شنوم

که در جایی مادری گریه می‌کند

باز این شهر پوشیده از پرچم‌های خودکامه است

چنان که پیچیده در کفن…

نه! این مرگ قهرمانانه دوستانم را

نمی‌توانم در سکوت بر خود هموار کنم

و به قصد آن که سلاحی در رزم

بر سر دست بگیرم‌شان

در جست‌وجوی ابیات خشماگین و کوبنده‌ام

اما تلاشم همچون همیشه بی‌ثمر است

در روزنامه برای شعر جایی نیست

ماه بالا آمده و نور آن

همچون آب بر لباس‌ها جاریست.

لو شون سال ۱۸۸۱ در مرکز بخش ایالت ساحلی چکیانگ چین متولد شد. دانش‌آموز درسخوان و باهوشی بود و برای تحصیل در رشته پزشکی کشورش را ترک کرد و به ژاپن رفت. آنجا بود که جهان‌بینی‌اش تغییر کرد، از طب دست کشید و به ادبیات روی آورد. می‌گفت که پزشکی دیگر برایم اهمیتی ندارد؛ آنقدر مردم کشورم عقب‌مانده‌اند که حتی اگر سالم و تندرست هم باشند بازهم چیزی بیشتر از قربانی یا تماشاگر نیستند. به کشورش برگشت و در کنار ادبیات، به سیاست هم پرداخت. در تظاهرات مشهور چهارم ماه مه ۱۹۱۹ در پکن حضور داشت و همراه با دانشجویان و روشنفکران هموطنش، با تصمیم دولت چین برای امضای معاهده ورسای مخالف کرد. معاهده‌ای که طبق آن قرار بود مناطقی که در اشغال آلمان بود به ژاپن واگذار شود. لو شون زندگی پرفراز و نشیبی داشت و چندبار هم تا یک قدمی مرگ رفت. بیشتر عمرش را در شانگهای زندگی کرد و همانجا هم از دنیا رفت (۱۹۳۶). لو شون این شعری را که باهم خواندیم در غم شماری از نویسندگان چپ که با دست‌های بسته تیربازان شده بودند سرود.