۱۹ آذر ، ۱۰ دسامبر ـ تقویم تاریخ

۱۹ آذر ، ۱۰ دسامبر ـ تقویم تاریخ

تاریخ بلاگ

 

19 آذر  ۱۲۹۰ ـ وفات بزرگ‌ترین مرجع دینی حامی مشروطه

۱۹ آذر  سال ۱۲۹۰ خورشیدی، یعنی روزی مثل امروز، در اوج فشار روس‌ها و در روزهایی که احتمال جنگ با همسایه شمالی وجود داشت، خبر وفات آخوند خراسانی، یکی از بزرگ‌ترین و موثرترین حامیان انقلاب مشروطه منتشر شد. ارتباط میان فشار روس‌ها و احتمال جنگ با آن‌ها و وفات این عالم دینی چیست؟ ایران برای ساماندهی امور مالی خود، چند مستشار امریکایی را استخدام کرد و این مستشاران همزمان با نظم بخشیدن به امور مالی و اقتصادی کشور، جلوی سیطره‌جویی و دخالت‌های روس‌ها نیز ایستادند و دست آن‌ها را هم از برخی جاها کوتاه کردند. روس‌ها خواهان اخراج این مستشاران شدند. اما مجلس شورای ملی ما، برخلاف رویه معمول و متداول گذشته تسلیم فشار آن‌ها نشد و امریکایی‌ها را اخراج نکرد. روس‌ها که از ایستادگی نمایندگان مردم خشمگین شده بودند، ایران را به جنگ تهدید کردند. آخوند خراسانی، پیشوای آن روز شیعیان در واکنش به زورگویی روس‌ها همه را به دفاع از حیثیت کشور و در صورت نیاز و ضرورت جهاد با دشمن تجاوزکار فراخواند. خود آخوند هم که مقیم عتبات بود آماده بازگشت به ایران شد و به نوشته کسروی در تاریخ هجده ساله آذربایجان: «انبوهی از ایرانیان از کربلا و نجف و دیگر شهرهای عراق به جنبش آمده همراه ایشان روانه ایران می‌گردیدند و این آگاهی به همه‌جا رسیده از بسیاری از شهرها تلگراف فرستاده از جنبش علما شادمانی می‌نمودند. [مرجع بزرگ دیگر] حاج شیخ مازندرانی و دیگران تا کربلا پیش آمده و در آنجا چشم به راه آخوند داشتند»؛ که ناگهان خبر تلخ وفات او منشر شد. خبری که جبهه ضدروس را در ایران تضعیف و متزلزل کرد؛ زیرا «پس از آخوند کسی که جای او را گیرد نبود». با انتشار خبر فوت آخوند خراسانی «پر و بال مردم شکست» و «جوش و خروش» عمومی تا حد زیادی فرونشست. کسروی می‌افزاید «کسانی مرگ ناگهانی آخوند را با دست کارکنان نهانی روس دانستند ولی هرگز دلیلی در این باره نداشتند. چنین پیداست پیشوای غیرتمند سخت اندوهناک بوده و این فشار با ناتوانی پیری روی هم آمده و او را از پا انداخته است». ناگفته نماند که ملا محمدکاظم خراسانی مشهور به آخوند خراسانی از همان آغاز با جنبش مشروطه همراه شد و تا آخرین روز زندگی خود، حتی لحظه‌ای پشت آزادی‌خواهان را خالی نکرد و از حمایت آن نهضت مردمی دست نکشید.

*

۱۹ آذر ۵۷۷ خورشیدی ـ وفات ابن‌رشد

امروز همچنین مصادف است با روز وفات ابن‌رشد، فیلسوف مسلمان مغربی. او به قول زرین‌کوب در کارنامه اسلام «از حیث نفوذ و تأثیر بی‌شک یک تن از بزرگ‌ترین حکماء دنیای قرون وسطی است و تعلیم این حکیم اسلامی نه فقط در حکمت اسکولاستیک قرون وسطی تأثیر عظیم داشت، بلکه در عهد رنسانس و حتی اوایل قرون جدید تاریخ هم بعضی افکار او در اذهان اهل علم نافذ و موثر واقع شد». اعتبار وی تا بدان پایه بود که «مدت‌ها ابن‌رشد نزد اهل علم محک و میزان حقیقت بود. پاره‌یی هرچه را با حکمت او موافق بود عین حقیقت می‌شمردند و برخی هرچه را با عقاید او موافق بود محض ضلال می‌خواندند». حتی مخالفت شدید کلیسا و مقامات دینی مسیحی با افکار او و فتواهایی که در منع تدریس آثارش صادر کردند «نشانه نفوذ فوق‌العاده‌یی بود که این استاد بزرگ فلسفه در قلمرو فرهنگ اسکولاستیک داشت». اضافه کنیم که «اهتمام او در توفیق بین دین و عقل، مخصوصاً سرمشق و زمینه خوبی شد برای حکماء اسکولاستیک که در حوزه دیانت خویش با نظیر همین مسأله مواجه بودند. جوابی که ابن‌رشد به این مسأله می‌داد آن بود که فلسفه را باید از دسترس کسانی که از عهده فهم آن برنمی‌آیند دور داشت زیرا بین فلسفه و دین خلاف نیست، اختلاف در فهم کسانی است که مقاصد حکما را درک نکرده‌اند». می‌گویند «حکماء اروپا در قرون وسطی بی‌هیچ تردید ریزه‌خوار خوان ابن‌رشد بوده‌اند». مثلاً ارنست رنان معتقد است که توماس آکویناس «نزدیک به تمام حکمت خود را به او مدیون است، و با این‌همه در رد و نقد اقوال او اصراری تمام کرده است»؛ چنان که «گویی این هم طریقه‌یی بوده است برای ادای دینی که به او داشته». اروپایی‌ها ابن‌رشد را به اعتبار شرحی که بر آثار ارسطو نوشته است «شارح مطلق» و «شارح بزرگ» می‌خواندند، هرچند «در حقیقت وی معلم واقعی فلسفه است».

*

روزی که مارتین لوتر نامه پاپ را در آتش انداخت

سال ۱۵۲۰ میلادی در چنین روزی، اختلاف میان پاپ و مارتین لوتر آشکارتر از قبل شد و به مسیری بی‌بازگشت افتاد. مارتین لوتر از چندی پیش مخالفت خود با آموزه‌های کلیسای کاتولیک را ابراز کرده و مدت‌ها بود که به کوتاه کردن دست پاپ از امیرنشین‌های آلمانی می‌اندیشید. رابرت پالمر در تاریخ جهان نو می‌نویسد که «پاپ با صدور فرمانی لوتر را تهدید به تکفیر کرد، مگر آنکه وی از عمل خویش نادم شود و عذر تقصیر بخواهد». اما «جواب لوتر آن بود که دستخط پاپ را در ملاءعام سوزانید». او همچنین کتاب دستورات کلیسا را نیز به آتش کشید و اعتراض خود به روش‌های معمول و مرسوم رؤسای دینی را علنی‌تر کرد. چنان که پیش‌بینی می‌شد «پاپ با صدور دستخط دیگری او را تکفیر نمود»؛ حکمی که می‌توانست دردسرهای زیادی برای رهبر جنبش جدید مذهبی ایجاد کند. اما «امیر ساکسونی و سایر شهزادگان نواحی شمال آلمان لوتر را زیر پر و بال خویش گرفتند» و اجازه تعرض به او را ندادند. آموزه‌های او، با عنوان مذهب پروتستان با حمایت این شاهزادگان و در بستر مناسب اجتماعی و سیاسی آن روزگار گسترش یافت و نه فقط در آلمان و سرزمین‌های همجوار آن، که در بسیاری از کشورهای دیگر اروپا نیز رخنه کرد.

*

مرگ ژنرال پینوشه

دهم دسامبر سال ۲۰۰۶ آگوستو پینوشه در نود و یک سالگی از دنیا رفت. وی همان ژنرالی است که سال ۱۹۷۳ با کودتایی خونین، دولت قانونی شیلی را سرنگون کرد، رئیس‌جمهور منتخب سالوادور آلنده را کنار زد و با حمایت امریکا قدرت را در کشور خود به دست گرفت. بحث‌های زیادی درباره علت‌های پیدا و پنهان کودتای ۱۹۷۳ شیلی و نیز نقش سازمان سیا در آن ماجرای خونین وجود دارد. حتی یرواند آبراهامیان در کتاب «کودتا» (ترجمه محمدابراهیم فتاحی، نشر نی) می‌نویسد که کودتای سرنگونی آلنده با همان روش و الگویی انجام گرفت که پیش از آن برای سرنگونی دولت محمد مصدق به کار گرفته شده بود. به هرحال بعد از این کودتا بود که «در شیلی همان ویژگی‌های شاخص رژیم‌های نظامی دهه ۱۹۷۰ یعنی اعدام‌ها و کشتارها، شکنجه‌های رسمی یا شبه‌رسمی زندانیان و تبعید جمعی مخالفان پدید آمد». اصلاحات سوسیالیستی رئیس‌جمهور قبلی، یعنی همان سالوادور آلنده مقتول متوقف شد و شیلی در دوره هفده ساله دیکتاتوری پینوشه، همراه با سرکوب شدید جنبش‌های کارگری و احزاب چپ‌گرا، به سوی نوعی «لیبرالیسم اقتصادی افراطی» حرکت کرد.

استناد نوشته‌های ما درباره شیلی و ژنرال پینوشه از دو منبع زیر است: عصر نهایت‌ها، نوشته اریک هابسبام، ترجمه حسن مرتضوی، نشر آگه؛ تاریخ جهان، نوشته کریس هارمن، ترجمه پرویز بابایی و جمشید نوایی، انتشارات نگاه.

۱۹ آذر ، ۱۰ دسامبر ـ تقویم تاریخ