منصوره اتحادیه و تاریخ‌نویسی پس از مشروطه ـ برش‌هایی از یک مصاحبه

منصوره اتحادیه و تاریخ‌نویسی پس از مشروطه ـ برش‌هایی از یک مصاحبه
منصوره اتحادیه : هنوز هم تازه اول کار هستیم
من فکر نمی‌کنم تاریخ‌نگاری بعد از مشروطه آن‌چنان تحولی پیدا کرده باشد. تنها کسروی است که استثناست و با مورخین دیگر فرق می‌کند، اما آن‌هم در نهایت تاریخ سیاسی است. هرچند کسروی مقداری هم به مردم کوچه‌وبازار توجه دارد، ولی در نهایت همانند تاریخ‌های آن زمان، تاریخ سیاسی است. از محمدعلی‌شاه و مجلس و این دست موضوعات سخن می‌گوید. در این میان، «تاریخ بیداری» ناظم‌الاسلام هم کتاب خوبی است. مقداری هم به عامۀ مردم توجه می‌کند، ولی در نهایت بازهم سیاسی است. به‌طور کلی هم‌زمان با مشروطه، ما آن‌چنان تاریخ‌نگاری درخشانی نداریم. حتی در دورۀ پهلوی هم درخصوص مشروطه، تاریخ‌نگاری درخشانی نداریم. به‌دلیل اینکه اصولاً مشروطه موضوعی است که پادشاهی دیکتاتور علاقه‌ای به آن ندارد. پادشاه مستبد علاقه‌ای به سخن گفتن در مورد آزادی، مجلس، احزاب سیاسی، محدود کردن قدرت شاه و… ندارد.
من فکر می‌کنم بعد از انقلاب اسلامی بود که کتاب‌های خوبی درخصوص مشروطه به نگارش درآمد. البته هنوز هم تازه اول کار هستیم؛ چراکه ابعاد بسیار متنوعی از دورۀ مشروطه ناشناخته مانده است. البته برخی موضوعات هم هستند که به نظر من دیگر اشباع شده است، مثلاً زن در دورۀ مشروطه. خود من یک تجربۀ شخصی دارم که برایم خیلی جالب است. سال‌های آخر سلطنت بود که من موضوع احزاب سیاسی دورۀ مشروطه را برای تز دکترایم انتخاب کرده بودم. هنوز انقلاب اسلامی نشده بود. دوستان به من می‌گفتند این موضوعی که شما انتخاب کردید، بعدها امکان چاپ ندارد. البته خوشبختانه تز دکترای من هم‌زمان با انقلاب اسلامی تمام شد و به‌راحتی توانستم آن را چاپ کنم. منظورم این است که تاریخ مشروطه به‌صورت جدی و علمی بعد از انقلاب اسلامی پیگیری شد. الآن هم ابعاد بسیار متنوعی از تاریخ این دوران در حال بررسی است و امید دارم در آتی نتایج خیلی خوبی به دست بیاید و کتاب‌های خیلی خوبی نوشته شود.
منصوره اتحادیه : امروز تاریخ علمی‌تر است و بسیار زنده
ببینید نمی‌شود گفت تحول نیافت. مثلاً کتاب «ناسخ‌التواریخ» (کتاب کلاسیک دورۀ قاجار) را با مثلاً کتاب کسروی مقایسه کنید. کاملاً باهم متفاوت هستند. کسروی دید متفاوتی به موضوعات دارد. اما باید به نکته‌ای هم توجه کنیم و آن اینکه تاریخ‌نگاری در حال تحول بود و لزوماً انقلاب باعث این مسئله نشد. البته انقلابات تاریخ‌نگاری را هم ارتقا می‌دهد و متحول می‌سازند. این یک قاعده است. مثلاً تاریخ‌نگاری مدرن اروپا از انقلاب فرانسه شروع شد. هر انقلابی تکانی به تاریخ‌نگاری می‌دهد، ولی قبل از مشروطه نیز تاریخ‌نگاری در حال تحول بود. شما اگر تاریخ‌نگاری دورۀ ناصری را با دورۀ مظفرالدین‌شاه مقایسه کنید، می‌بینید تاریخ‌نگاری در حال تحول یافتن است که یک دلیل آن، ترجمۀ کتاب‌های خارجی است که مدل‌های دیگر تاریخ‌نگاری را ارائه کرد. بنابراین این تحول شروع شده بود که وقایع را فقط از دید دربار و شاه ننویسند.
صحبت من این است که تاریخ مشروطه‌ای که در اوایل مشروطه نوشته شد، با آنچه الآن نوشته می‌شود، خیلی فرق می‌کند. امروز تاریخ علمی‌تر است و بسیار زنده. هرچند موضوع آن مردگان هستند، ولی علم آن زنده است و تمام‌مدت در حال تحول است؛ یعنی رشته‌ای است که دائم متدهای آن عوض می‌شود؛ متدهای جدید، سؤال‌های تازه و دیدهای تازه.
متن کامل این مصاحبه در سایت فرهنگ امروز در دسترس است: