خطرات تاریخ چیست؟ آیا اصولاً پرداختن به چنین بحثی درست است؟
خطرات تاریخ چیست؟ آیا اصولاً پرداختن به چنین بحثی درست است؟
مهمترین خطر از بین خطرات تاریخ همان چیزی است که به درستی «تحریف» خوانده میشود. یعنی دستکاری کردن گذشته بنا به سلیقهای خاص، جابهجا کردن برخی مستندات و نادیده گرفتن عمدی برخی مستندات دیگر، و ارائه تفسیرهای کج و معوج و «خطرناک» از حقایقی که در واقع معنای دیگری ـ متفاوت با آن تفسیر ـ دارند.
آیا تاریخ، دانش بیضرری است؟ پاسخ دادن به این پرسش، بدون مقدمهچینی ممکن نیست. اریک هابسبام میگفت: «تاریخ، ماده خام ایدئولوژِهای ناسیونالیستی یا قومیتی یا بنیادگرا محسوب میشود، چنان که بوته خشخاش، ماده خام اعتیاد به هرویین است. گذشته در این ایدئولوژیها، عنصری اساسی و شاید تنها عنصر اساسی محسوب میشود. اگر گذشته درخشانی وجود نداشته باشد، همواره میتوان آن را ساخت. در حقیقت، معمولاً گذشتهای همواره درخشان وجود ندارد، زیرا پدیدههایی که این ایدئولوژیها مدعی توجیهشان هستند، نه باستانی یا ابدی، بلکه از لحاظ تاریخی تازهاند». نمونهاش همین پاکستان، همسایه شرقی خودمان. «با خاطر میآورم در جایی پژوهشی درباره تمدن باستانی شهرهای دره سند با عنوان پاکستان پنج هزار ساله برخوردم. نام پاکستان در سالهای پیش از ۱۹۳۲ یعنی زمانی که برخی مبارزان دانشجویی این نام را سرهم کردند، و حتی تا سال ۱۹۴۰ که برقراری این کشور به یک مطالبه سیاسی جدید بدل نشده بود، به ذهن کسی خطور نمیکرد. کشور پاکستان تنها از سال ۱۹۴۷ وجود داشته است… هرچه باشد پاکستان پنج هزار ساله خوشآهنگتر از پاکستان چهلوشش ساله خواهد بود». پس تاریخ اثرگذار است و این اثر میتواند مثبت و یاریدهنده، یا منفی و مضر باشد. تحقیقات تاریخی میتواند شبیه به بمب عمل کند و به همان اندازه برای جوامع خطرناک باشد. «ما در قبال فاکتهای تاریخی به طور کلی، و نقد سوءاستفاده سیاسی ـ ایدئولوژیک از تاریخ به طور خاص مسئولیت داریم».
اما مسأله اصلی که همه ما باید به آن دقت داشته باشیم، دروغگویی به آن شکلی که عامه مردم در ذهن دارند نیست (هرچند این دروغگویی هم هست و در چند وقت اخیر هم به شدت رایج شده). مهمترین مسأله، همان چیزی است که به درستی «تحریف» خوانده میشود. یعنی دستکاری کردن گذشته بنا به سلیقهای خاص، جابهجا کردن برخی مستندات و نادیده گرفتن عمدی برخی مستندات دیگر، و ارائه تفسیرهای کج و معوج و «خطرناک» از حقایقی که در واقع معنای دیگری ـ متفاوت با آن تفسیر ـ دارند. یکی از نتایج این تحریفات، که شاید مهمترینشان هم باشد، شکلگیری افسانههای قومی و قبیلهای و یا حتی ملی است که معمولاً به ستیزهجویی با قوم و ملتهای دیگر میانجامد و اغلب هم پیامدهای بد و پرزیانی دارد. نمونههای آن بسیار است و از آلمان نازی که از برتری موهوم نژادی سخن میگفت تا یهودیان صهیونیست که به گذشتهای آمیخته به جعل و تحریف تکیه کردهاند شامل میشود. مهمترین وظیفه مورخان و پژوهشگران تاریخ این است که اولاً صادقانه و جدی، حقیقت را بجویند و تا حد امکان به آن دست یابند و دوماً به آن وفادار و متعهد بمانند؛ برای خوشایند این و نیازردن آن، آنچه را که واقعاً بوده است به شکل دیگری بازگو نکنند و با موجهای احساسی و هیجانی همراه نشوند. فقط در این صورت است که خطرات تاریخ مهار خواهد شد.
پینوشت: جملاتی که از اریک هابسبام درباره خطرات تاریخ و سوءاستفاده از این دانش نقل شد، از کتاب درباره تاریخ او بود؛ ترجمه حسن مرتضوی، نشر لاهیتا.