۱۷ آذر ـ ۸ دسامبر ـ تقویم تاریخ
۱۷ آذر ـ ۸ دسامبر ـ تقویم تاریخ
اعتراض و آشوب سال ۱۳۲۱ ـ واقعه ۱۷ آذر و بلوای نان
در تغییر و تحولات پس از سقوط و کنارهگیری رضاشاه، ابتدا فروغی و سپس علی سهیلی هرکدام برای مدتی نخستوزیر ایران بودند. مشکلات کشور فراوان بود و وخامت اوضاع اقتصادی هم روز به روز بیشتر میشد؛ و شیوع برخی بیماریها مثل تیفوس نیز وضع را از چیزی که بود بدتر میکرد. سهیلی که در کسب پشتیبانی مجلس ناکام شده بود کنار رفت و قوام به جای او به نخستوزیری رسید. متفقین هنوز ایران را در اشغال خود داشتند و گویا قوام پیش از شروع به کار با آنها به توافقاتی درباره چاپ اسکناسهای مورد نیاز و دستگیری افسران طرفدار آلمان رسیده بود. او از همان آغاز نخستوزیری با دربار گلاویز شد و درصدد کاهش اختیارات و نفوذ شاه برآمد. او برخی از چهرههای سلطنتطلب، یعنی کسانی را که به دربار گرایش داشتند از وزارت جنگ بیرون ریخت و به اعضای کابینه هم دستور داد که فقط از طریق دفتر نخستوزیر با شاه تماس بگیرند. درگیری میان دو طرف، یعنی دولت و دربار چند ماه ادامه یافت و چنان که روال و رویه آن روزهای کشور بود، ماجرا سرانجام به خیابانهای تهران کشیده شد؛ آنهم در شرایطی که بخش بزرگی از جامعه از اوضاع کشور سرخورده و ناراضی بود. روز ۱۷ آذر «اصناف بازار … برای اعتراض به قیمت بالای مواد غذایی، مسئله تجدید چاپ اسکناسها و قانون مالیات بر درآمدی که به تازگی ملیسپو [مستشار مالی امریکایی] وضع کرده بود، در بیرون مجلس به آرامی راهپیمایی کردند». جمعی از دانشآموزان و دانشجویان هم با شعارهایی مثل «نان میخواهیم» و «نون و پنیر و پونه، قوام، گشنمونه» در این حرکت اعتراضی مسالمتآمیز شریک شدند. تا مدتی همه چیز آرام و منظم بود. اما چنان که مشهور است شمار زیادی از طرفداران دربار هم به جمع معترضان پیوستند و راهپیمایی را بههم ریختند. ارتش به حمایت از این آشوبگران، مانع واکنش پلیس شد؛ «تظاهرکنندگان دو نماینده را مورد ضرب و شتم قرار دادند، به نانواییها حملهور شدند، فروشگاههای لوکس و منزل قوام را غارت کردند و محله اعیاننشین شهر را تهدید کردند». سرانجام با دخالت مستقیم نیروهای انگلیسی ماجرا ختم و نظم و امنیت برقرار شد. «هرچند متفقین به کمک قوام شتافتند، این مداخله آنها را متقاعد کرد که شاید رقابت میان نخستوزیر و شاه موجب شود تا اندک منابع ارتش برای انجام وظیفه حیاتی انتقال تجهیزات جنگی، در راه ایفای مسئولیت بیهوده حفظ نظم و قانون صرف شود. پس آنان از بین این دو نفر، شاه را ترجیح دادند». مجلس هم از حمایت قوام عقب نشست و او در ششمین ماه نخستوزیری از مقام خود کنار کشید.
پینوشت: آنچه درباره این حادثه، که به واقعه ۱۷ آذر مشهور است گفتیم از دو کتاب است: ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، انتشارات نی؛ نخستوزیران ایران، باقر عاقلی، انتشارات جاویدان.
*
سقوط هواپیمای مسافربری در مرز ایالت مریلند امریکا
سال ۱۹۶۳ در چنین روزی، هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ که از فرودگاه سنژوان پرتوریکو به مقصد بالتیمور در مریلند در پرواز بود، بر اثر برخورد صاعقه سقوط کرد و همه سرنشینان آن کشته شدند. بررسیهای اولیه نشان میداد که علت اصلی سقوط هواپیما، انفجار یکی از مخازن سقوط (نزدیک بال چپ) در اثر برخورد صاعقه بوده است. این هواپیما حوالی ساعت ۹ شب در مرز دو ایالت مریلند و دِلاوار دچار حادثه شد و همه ۸۱ سرنشین آن (۸ خدمه و ۷۳ مسافر) را به کام مرگ فروبرد. این حادثه به عنوان یکی از بزرگترین فجایع ناشی از برخورد صاعقه به شمار میرود.
*
مرگ هربرت اسپنسر
امروز (۸ دسامبر) سالروز مرگ هربرت اسپنسر (وفات: ۱۹۰۳ میلادی)، فیلسوف مشهور انگلیسی نیز است. او سال ۱۸۲۰ متولد شد و تا سی سالگی «فقط به انتشار مقالات سیاسی و اقتصادی [در نشریه اکونومیست] پرداخت» اما بعد که «میراث مختصری نصیبش گردید» با کار روزنامهنگاری وداع کرد و «درصدد برآمد به مطالعه فلسفه و تفکر بپردازد». او پس از لامارک و پیش از داروین به مسأله تکامل پرداخت و حتی از آن هم فراتر رفت. به این نتیجه رسیده بود که «نظریه تحول و تطور را میتوان مانند زیستشناسی در هر علم دیگر به کار برد و نه تنها میتواند تطور انواع و اجناس را توضیح دهد بلکه تطور و تحول طبقات ارض و ستارگان و تاریخ سیاسی و اجتماعی و مفاهیم اخلاقی و زیباشناسی را نیز میتواند روشن سازد». او چند اثر از خود به جای گذاشت، اما مهمترین این آثار کتاب «اصول اولیه» اوست. این کتاب «ناگهان اسپنسر را بزرگترین فیلسوف عصر خود ساخت». کتاب «تقریباً به تمام زبانهای اروپایی ترجمه شد» و به اعتبار آن «او را شارح و مفسر فلسفی عصر خود دانستند و نه تنها بر فکر اروپا تأثیر کرد، بلکه در نهضت هنری و ادبی رئالیسم نیز موثر واقع گردید». اما «شهرت او به همان سرعت که فرارسیده بود از میان رفت». به نوشته ویل دورانت «زوال شهرت او نتیجه عکسالعمل نفوذ افکار هگل در انگلستان بر ضد فلسفه تحققی بود؛ پس از آنکه آزادیخواهی دوباره رونق گرفت، اسپنسر مقام خود را به عنوان بزرگترین فیلسوف عصر به دست آورد». اهمیت او در این بود که «فلسفه را از نو با حقایق و اشیا تماس داد و به آن چنان واقعیتی بخشید که فلسفه آلمان در کنار آن رنگ خود را باخت و تجرید محض محسوب شد». دورانت میافزاید: «او چنان عصر خود را خلاصه کرد که هیچکس به جز دانته نکرده بود و استادانه چنان توافق پهناوری به علم بخشید که هر انتقادی در برابر عمل عظیم او خجل و شرمسار است. ما در قله آن چیزی قرار گرفتهایم که مبارزات و کوششهای او برای ما تهیه کرده است؛ اکنون ما از او بالاتر به نظر میرسیم زیرا او ما را بر دوش خود بلند کرده است». همچنین پییر روسو در کتاب «تاریخ علوم» مینویسد که به کوشش متفکرانی مثل اسپنسر بود که فهم مکانیکی از جهان و دانش متکی به این فهم در اواخر قرن ۱۹ به اوج و اعتلای خود رسید.
پینوشت: آنچه درباره هربرت اسپنسر گفته شد از دو منبع زیر است: تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، انتشارات علمی و فرهنگی؛ تاریخ علوم، پییر روسو، ترجمه حسن صفاری، نشر امیرکبیر.